خلاصه این داستان :
کیدن بوش به موازات دنیای معمولی که همگان میبینند، شاهد دنیای دیگری است که در ذهن او جریان دارد. او صداهایی میشنود و رویاهایی میبیند، که دیگران از وجود آن بی خبرند. در یکی از این رویاها او با یک ناخدای کشتی ملاقات میکند و تصمیم میگیرد با آنها به عمق گودال ماریانا سفر کند. حکایت کیدن بوش در این همراهی، حکایت سفر به اعماق تاریک و تنگ ذهن و در نهایت تلاش برای رهایی از سیاهچاله های درون است. نویسنده با تجربه ی منحصربه فردی که از اینگونه سفرهای درونی دارد، شما را به دنیایی سراسر تجربه و همذات پنداری فرامیخواند تا با این همدلی بینظیر، بتوانید از پس سفرهای سیاه و تاریک ذهنی خود با موفقییت برآیید.