خلاصه این داستان :
حافظهی چِیس دود شد و به هوا رفت!
چِیس یادش نیست که از پشت بام سقوط کرده. یادش نیست که به سرش ضربه خورده. راستش، او هیچچیز یادش نیست. توی بیمارستان از خواب بیدار میشود و میبیند مجبور است کل زندگیاش را از اول یاد بگیرد... حتی اسم خودش را.
او میداند که چِیس است. ولی چِیس دیگر کیست؟
وقتی به مدرسه برمیگردد، هر کسی یکجوری باهاش برخورد میکند.
بعضیها یکجوری رفتار میکنند انگار قهرمان است،
بعضیها هم حسابی ازش میترسند.
مدتی که میگذرد، دیگر مسئله این میشود که چِیس قبلاً کی بوده... و قرار است چه کسی باشد؟
بیهوشی، داستان جذاب پسری است که گذشتهی ناخوشایندی دارد و باید بفهمد چطور میتواند از اول شروع کند. داستانی غیرقابلپیشبینی و نو دربارهی فرصتهای دوبارهای که برای جبران برایمان پیش میآید و اینکه در نهایت خودمان هستیم که انتخاب میکنیم چه کسی باشیم. این داستان همچون سایر آثار گردن کرمن پر از فرازونشیب و هیجان است و شخصیتهایی دارد که در ذهن ما خواهند ماند. علاوه بر این، از مفاهیم اصلی این کتاب میتوان به رفتار نامناسب نوجوانان در مدرسه، به ویژه قلدری، اشاره کرد