خلاصه داستان :
جاناتان گریزبی جدیدترین پسریست که وارد کانون اصلاح پسران اسلبهج شده است؛ ساختمانی بزرگ و بدهیبت با سنگهای خاکستری که لبههای تیز دارد و در دل یک اقیانوس است. تاریک... نمور... و مخوف. و این تنها جایی است که جاناتان فکر میکند لیاقتش را دارد.
چون جاناتان در گذشته مرتکب جرم وحشتناکی شده و هر مجازاتی را که برایش تعیین شده باشد، میپذیرد.
همانطور که کمکم دارد به شرایط سخت این مکان جدید عادت میکند، اتفاقی عجیب باعث میشود پسرها بدون حضور بزرگترها در ندامتگاه تنها شوند. حالا بچهها میبینند که آزادند و کل جزیره در اختیار خودشان است. اما این آزادی خطرات غیرمنتظرهای را به همراه دارد. اگر جاناتان نتواند دوستان جدیدش را رهبری کند، آنوقت همهی پسرها محکوم خواهند شد، محکوم به...
«فرار از جزیره» داستان یک ماجراجویی پر از هیجان است که شجاعت 16 پسر نوجوان را نشان میدهد، پسرهایی که شاید در گذشته اشتباهاتی داشتهاند، اما هنوز پر از امید هستند و برای آزادیشان میجنگندند. داستانی پر از اوج و فرود برای نوجوانهایی که عاشق ماجراجوییهای نفسگیر هستند!