خلاصه این داستان :
روئَن تصمیم گرفته با شیوهی خودش با فساد در سازمان مبارزه کند. او نام «داس لوسیفر» را برای خود انتخاب کرده، ردای ممنوعهی مشکی میپوشد و داسهایی را که بویی از انسانیت نبردهاند، میکشد و آنها را میسوزاند. روئن کارت شناسایی قلابی تهیه کرده و مرتب محل اقامتش را عوض میکند. او در طول یک سال هفت داس را کشته است. روئن به نفر هشتم که «داس براهمز» است فرصت یک ماهه میدهد تا رفتارش را اصلاح کند وگرنه او هم کشته خواهد شد...