خلاصه این داستان :
تعداد زامبی ها روز به روز کمتر میشود. آنها در حال ناپدید شدن هستند و این یکجورهایی خبر خوبیست، چون زامبیها عموماً از مغز انسانهای زنده تغذیه میکنند! ولی این موضوع معمولی و بی اهمیت، چیز مشکوکی به نظر میرسد. چه کسی و برای چه هدف شومی آنها را احضار میکند؟ هیچکس نمیداند. قطعاً اتفاقات بدی دارد میافتد.
حدود یک ماه قبل، ما هیولای شرور بزرگی به نام بلارگ را شکست دادیم. آنوقت گفتیم: ما قهرمانیم! قهرمانهای بعد از پایان دنیا. و قهرمانها باید بعد از پایان دنیا ماجراجویی کنند!
حالا هم برگشته ایم با یک بریز و بپاش حسابی با هیولاهای سالن پذیرایی پیتزافروشی، جنگ با یک وُرمانگلوس، همان کرم غولپیکر عجیبوغریب، یک سیستم استریو که در واقع یک بمب است و رویارویی با شیطانی باستانی که دنیاهای بیشماری را نابود کرده!