خلاصه داستان :
زویی و ساسافراس بی صبرانه منتظرند تا زنگ جادویی به صدا دربیاید و آنها دومین حیوان جادویی را از نزدیک ببینند. ناگهان هیولای بامزهای به نام گورپ، با مشکلی خجالت آور پیدایش میشود. با اینکه گورپ هر روز خودش را با آب رودخانه تمیز میشوید، اما صبح روز بعد تمام موهایش پر از کپک میشوند. جشن سالانه ی هیولاها در راه است و گورپ خیلی ناراحت است که با این کپکها نمیتواند توی مراسم شرکت کند. زویی عینک ایده سازش را روی سرش میگذارد و به گورپ قول میدهد که این مشکل را به کمک هم حل کنند.