خلاصه داستان :
یک درخت بلوط پیر توی محله هست که به خاطر برگهای قرمز زیبایش اسمش را گذاشتهاند «قرمزی». او درخت آرزوی محله است. هرسال، مردم آرزوهایشان را روی تکههای پارچه مینویسند و آن را به شاخههای درخت گره میزنند.
امسال خانوادهای جدید به محله اسبابکشی کردهاند، که البته حضورشان برای بعضی دیگر از اهالی خوشایند نیست. در بین ماجراهایی که برای دو خانوادهی این محله اتفاق میافتد، تجربهی قرمزی به عنوان «درخت آرزو» ، میتواند نقش مهمی در سرنوشت اعضای آن خانواده داشته باشد.
«درخت آرزو» اثر دیگری از نویسندهی کتاب پرفروش «پاستیلهای بنفش» و برندهی مدال نیوبری، کاترین اپلگیت است. داستان از زبان یک درخت بلوط (درخت آرزو) تعریف میشود و زبانی شیرین و لطیف دارد. آنچه بیشتر از باقی نکات در این کتاب جلب توجه میکند موضوع انساندوستی است؛ اینکه اگرچه تنفر حسی است که همیشه وجود دارد، اما عشق قدرتمندتر است و میتواند تنفر را پاک کند. همچنان که داستان با زبانی ساده و شیرین پیش میرود، اطلاعات زیاد و مفیدی را دربارهی درختان و حیوانها در اختیار مخاطب قرار میدهد. این کتاب همراه با تصاویر جذابش برای خوانندههای نوجوان مناسب است.