خلاصه داستان :
در دل بیابان، بیشهزار زیباییست که فرمانروای آن به دیگر فرمانروایان اِرداس شباهتی ندارد. نام او کابارو، شیر بزرگ است. او بر امپراتوری حیوانات سلطه دارد و با حرص بسیار از طلسم طلاییاش محافظت میکند؛ تاکنون هیچ انسانی پا به قلمرو این اَبَرجانور نگذاشته است. سفر به بیشهزار او ناممکن است.
کانر، اَبِک، میلین و رولان قبلاً با هم به ناممکنهای بسیاری دست یافتهاند، اما اکنون این تیم از هم پاشیده و آنها به دلیل خیانتی ویرانگر از هم جدا شدهاند.
این قهرمانان جوان و حیوانات درونشان تاکنون برای بهدستآوردن این طلسم، قربانی بسیار دادهاند؛ اما با وجود همهی مصیبتها و دشمن خبیثی که با تمام حرکتهای آنها مقابله میکند، بهزودی بزرگترین قربانیشان را برای این طلسم خواهند داد.