خلاصه داستان :
پرنده و سنجاب نزديكیهای خانه هستند!
فقط کافی است از كوهستان بزرگ رد شوند.ولی وقتی اين دوتا رفيق ما برای نجات بچهخرس از دستگرگها توقف میکنند،ضربهای به سر پرنده میخورد وفراموشی میگیرد. پس سنجاب بايد ترسهايش را كنارگذارد و همینطور که پياده از وسط كوهستان عبور میكنند، مراقب پرنده و بچهخرس باشد. ولی حالا کهگلهی گرگهای گرسنه دنبالشان است، به نظر شما سنجاب میتواندراهنمای خوبی باشد و آنها را زنده از آن مخمصه بيرون ببرد؟