خلاصه داستان :
با ریف کاچادورین ستارهی کتابهای «مدرسه ... است» آشنا هستید. این را هم میدانید که از مدرسه اخراج شده بود!
مدرسهیراهنماییهیلزتوی این کتاب، خواهر ریف؛ جورجیا، وارد مدرسه راهنمایی ویلج میشود و داستان را تعریف میکند. به قول خودش: «این داستان در مورد ماجراهاییه که واسه دختر باهوش، مهربون و خلاقی اتفاق میفته که داره سعی میکنه از زیر سایهی سابقهی خراب داداشش بیاد بیرون.» حدسش راحت است که همهی معلمها فکر میکنند او مثل برادرش خرابکار است، اما جورجیا با ریف شرط بسته که معروفترین دختر مدرسه میشود، خب... معلوم است که ریف نمیگذارد خواهر کوچولوی مثبتش به این راحتیها به هدفش برسد!
این داستان روایت نوجوانی است نهچندان اجتماعی، ولی بسیار حساس و خلاق، که برای تعامل با دنیای اطرافش راههای مخربی انتخاب میکند. درگیری دائمی ریف بر سرِ انتخاب ارزشهایش و چالشی که در رویارویی با قوانین و محدودیتهای دنیای بیرون با آن روبهروست، درونمایهی کتاب را تشکیل می دهد. زبان خودمانی، صمیمیت راوی و یادداشتهای تصویری خلاقانه، از جذابیتهای دیگر این کتاب است.