خلاصه داستان :
رستوران محل کار مادر رِیف آتش میگیرد و آنها مجبور به نقل مکان به شهر و زندگی در خانهی مادربزرگشان میشوند. به این ترتیب، خبری از مدرسهی هنری رِیف نخواهد بود.
رِیف میخواهد با انجام کارهای جدید و هیجانانگیز، زندگی خود را متحول کند. او در مدرسهی جدید دوستهایی پیدا میکند. اینبار با وجود اینکه او خرابکاری نمیکند، اما پرونده گذشتهاش باعث میشود همهی خرابکاریها به نام او تمام شود. دردسرهای بقیهی بچهها تمامی ندارد و حسابی برای ریف مشکلساز میشود.