خلاصه داستان :
بابا و مامان «ویز» فکر ميکنند اگر «ویزگول» رو با خودشون به سفر ببرن اون حتماً گم میشه. برای همین هم تصمیم میگیرن بدون ویزگول برن سفر.اما ویزگول از اونایی نیست که بشه پیچوندش!!!
یه کتاب تصویری بامزه برای بچههای خردسال و حتی بزرگترها. داستانی جالب و خلاقانه که به بچهها یاد ميده که داشتن یه حیوون خونگی عجیب میتونه چه دردسرهایی درست کنه. و اینکه اگر حیوون خونگیمون به دردسر بیافته، باید هرکاری از دستمون برمیاد انجام بدیم تا نجاتش بدیم.