خلاصه داستان :
رینی، استیکی، کیت و کنستانس همراه خانوادههایشان، در خانهی آقای بندیکت زندگی میکنند. این خانه تحت مراقبت شدید است، ولی یک شب آقای کرتین و مأمورانش، با قطع برق در سطح شهر به خانهی آنها حمله میکنند.
رینی، استیکی و کیت که برای پیدا کردن کنستانس به کتابخانهی مرکزی رفتهاند، در دام مأموران کرتین اسیر میشوند و به ساختمانی در محله دورافتاده منتقل میشوند. آقای بندیکت و همکارانش دنبال بچهها میگردند بالاخره با کمک پیامهای ذهنی کنستانس، محل اختفای بچهها را پیدا میکنند و برای نجات آنها به راه میافتند...