خلاصه داستان :
عشق مادر هیچوقت از ما دور نمیشود.
پنگوئن کوچولوی قصهی ما خیلی غمگین است. موقع شام شده اما هنوز مامانش از سفر برنگشته، او حتی برای خوابیدن هم برنمیگردد. پنگوئن با بالش مامان و عکس مامان بازی میکند، اما آنها هیچکدام مثل مامان خودش نیستند. او سنگهای آرزویش را میچیند و آرزو میکند مادرش برگردد.