خلاصه داستان :
ببر خوابِ خواب است اما جلوی راه بقیه را گرفته! حیوانها، با بادکنکهای توی دستشان، چطوری باید از آنجا رد شوند که ببر را از خواب بیدار نکنند؟ ناگهان یک فکر خیلی خوب به ذهن قورباغه میرسد. او سوار بادکنکش میشود و از بالای سر ببر پرواز میکند. بقیهی حیوانها هم همین کار را میکنند که یکهو آن بالا اتفاقی میافتد...
راستی حیوانها میخواهند اینهمه بادکنک را کجا ببرند؟