خلاصه داستان :
افرا و بید همیشه با هم هستند. آنها عاشق اینند که بیرون از خانه بازی کنند و به خورشید، باران، برگها و برف سلام کنند. اما همیشه که هوا آفتابی نیست، یا رنگینکمان وجود ندارد... چون بعضیوقتها خواهربزرگها رئیسبازی در میآورند و بعضیوقتها هم خواهر کوچولوها خستهکننده میشوند.
حتی بهترین دوستها هم نیاز است گاهی از هم دور باشند، حداقل تا وقتی که دیگر نتوانند دوریِ هم را تحمل کنند!