خلاصه داستان :
روپرت موشه میخواهد یک کتاب بنویسد که خودش نقش اول آن را داشته باشد، یک کتاب بدون متن که از نظر بصری برانگیزنده است! این جور کتابها خیلی هم هنریاند! او کلی فکر بکر برای کتابش دارد، ولی دوستهاش هِی حرف میزنند و حرف میزنند و حرف میزنند!