خلاصه داستان :
اولش نور است و دو چهره با چشمهایی که از
تعجب گشاد شده، پایین تختت ایستادهاند؛
و طنین صدایشان عشق است...
آهنگِ عشق با صدای کم از رادیوی رانندهی تاکسی پخش میشود
و تو آن پشت، با پستی بلندیهای شهر، بالا و پایین می پری.
و همه چیز بوی تازگی دارد و
بوی زندگی می دهد.
کتابی زیبا و عمیق که عشق را به سادگی هر چه تمامتر به تصویر میکشد. در هر صفحه از این کتاب یک مثال خیلی ساده از عشق آورده شده، مثلاً نوری که در آسمان میدرخشد، یا صدای مادر در گوش کودکان... این کتاب بچهها را با مفهوم پاکی و سادگی آشنا میکند و متن آن برای هر سنی جذاب است.