خلاصه داستان :
امروز تولد بوآ است، او خیلی خوشحال است چون دوست دارد ببیند دوستانش برایش چه هدیه هایی آورده اند. اما بوآ با دیدن هدیه ها اصلاً خوشحال نمیشود. چون هیچ کدام از هدیه ها به دردش نمیخورند. مثلاً او دست ندارد که پیانو بزند، یا گوش ندارد که عینک آفتابی بگذارد. بوآ غمگین و غمگینتر میشود تا اینکه میفهمد در پشکلی که سوسک آورده، بذری پنهان شده است. آن بذر کم کم تبدیل به درختی بزرگ و زیبا میشود و بوآ عاشق این هدیه میشود.
«برای بوآ چی آوردی؟» داستان ماری است که روز تولدش هیچکدام از هدیه هایش را دوست ندارد، چون به دردش نمی خورند. ام ا درنهایت هدیه ای کهدوستش نداشت تبدیل به یکی از محبوب ترین دارایی هایش می شود. در کنار اتفاق های بامزه و تصاویر جذاب، کتاب به کودک می آموزد که در هر ماجرایی تا آخرین لحظه امید خود را از دست ندهد و همیشه به اتفاقاتی که ظاهر ناخوشایندی دارند با دید منفی نگاه نکند، چون ممکن است هر کدام از آن ها هدیه زیبایی باشد که زندگی بر سر راهش قرار داده است.