خلاصه داستان :
لوسین خودش را روی قاتل مبهوت انداخت، تعادل او را به هم زد و خنجر را از دستش بیرون آورد...
لوسین لحظه ای در این دنیاست و لحظه ی دیگر به تالیای قرن شانزدهم می رود، کشوری در دنیایی موازی که لبریز از حیله و فریبکاری، توطئه، خیانت و جادو، با چاشنی هیجان و خطر است. او طی مکاشفه ای تکان دهنده و شگرف در می یابد که در حقیقت یک استراواگانته است، کسی که با کمک یک طلسم می تواند در زمان و مکان سفر کند؛ اما ماجراها به اینجا ختم نمی شود، ظاهرا لوسین در تالیا تنها کسی است که می تواند شهر بلزا را از فاجعه نجات دهد.
رمانی نفس گیر و هیجان انگیز از مجموعه ی استراواگانزا که بهت آور و لذت بخش است.