آرمنتهی جنزده در خانهای اسرارآمیز و قدیمی زندگی میکند. عمه تبی بد اخلاق، گیر داده که این خانهی عزیز را بفروشد. آرمنته برای جلوگیری از این کار، با زره تسخیر شدهای به نام سِر هوریس و روح پسر بچهای به نام ادموند دست به یکی میکند و نقشهای ترسناک میکشد که اگر عملی شود…