کورنلیا که تمام اعضای خانوادهاش را از دست داده، به کمک کشیش محل سکونتش، تنها عضو خانواده، یعنی زنعمویش کیت وارن را پیدا میکند. زنعمو کیتی تمایلی به نگهداری کورنلیا ندارد، زیرا بر این باور است که پدر کورنلیا همسرش متیو را به قتل رسانده است. کیتی یک روز صبح تصمیم میگیرد کورنلیا را به محل نگهداری کودکان بیسرپرست ببرد! از طرفی کورنلیا هم تمام سعیاش را میکند تا مورد توجه کیتی قرار بگیرد. رفتهرفته با چند اتفاق کوچک همهچیز تغییر میکند؛ زنعمو کیتی که استعدادهای فراوانی در کورنلیا کشف میکند، او را به عنوان دستیار خود استخدام میکند!